ز پشمینۀ آلودۀ خویش
اينجا مي خواهم با خود و ديگری سخن بگويم. دریغا نشاید بی سخن گفتگو كرد، یا در ورای کلام سخن گفت؛ چنین است که سخن مي گویم
Here I want to speak with myself and the others. I wish to communicate over the words - which is impossible. Thus I speak
سهشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۶
یکشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۶
ما
ما پا برهنگانِ دشتهای خیال،
صحاری مستِ تفتیده
در کوره های آرزو
و بیابانهای
بی انتهای جنون،
ما.
کجا سروده شوی؟
کجا سروده شوی؟
در آن غزل سروده شو،
ای قصیدۀ بلنــــد،
کز بیمِ یک مستیِ امانستیز
یا بیمِ بی شراب ماندنِ سبوی عُمر،
کاستی نیابد؛
قـدِّ بلنـدِ همّتت
قامتِ رعنای معنیت
اندامِ تماشاییِ مستیت
تنِ تابناکِ استعاره ات!
آری، تنها در آن غزل!
ای قصیدۀ رهیـــده!
ای قصیدۀ سپیــــد!
پنجشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۶
کوتاه 4
بوسه بارانِ آفتاب
بر تنِ مُشتاقِ سَحر،
بوسه بارانِ ابر
بر تنِ تشنۀ گُل،
بوسه بارانِ نسیم
بر تنِ خواهانِ دشت،
حکایتِ حقیقتِ ایثار و رهایی.
«آن کس رسید در خود، کز خود قدم برون زد» (حافظ)
کوتاه 3
خوابیده در بستر نقره گونِ صبح
تابیده بر نرگسِ سَحر
چون پیکر نیلوفری بر ساقه های سرو
بخواب
ای نازنین، بخواب!
کوتاه 2
رود
پیش از آن که بر بستر رودخانه بپیچد
بر تن خود می پیچد
و جاری شدن، پیچش رود است بر تن خویش و در دلِ کوه.
آنکه می خواهد دوستش بدارند،
چون کوه، تحمل سیلابها بایدش.
و آنکه می خواهد عاشق باشد،
چون رود، جاری شدنِ بی مهابا در دلِ کوه!
کوتاه 1
به خط سرخ نویس:
به یاد باده های ناپیموده
بر همه باده های پیموده سلام!
بر برگ برگِ غنچه های شکُفته نویس:
بر همه گلبرگهای ناشکُفته سلام!
جمعه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۵
تا
با تو بی تا
تو گویی خدایم
در زمان، تنها.
بی تو بی تایم، چنین تنهای تنها
با تو بی تایم، نباشد چو من، همراه آن تا.
کجا من بیابم رهایی؟
گو کجا،
ز تنهایی، ز بیتایی؟
اثیر ِ اسیر، عصیر ِ عسیر.
توان رهایی ز بی تایی، توانی خدایی است، و دانیم و دانند
که بیش از همه، خدا، خود، چه بی تاست!
فریب است اینگه، رهایی.
نیابی به درگه، نشانی ز تایی.
بی تو بی همتا
با تو بی همتا.
برای زوموروس
یک دنیا حرف دارم که غیر مستقیم بیان شده اند. مستقیما، اما، هرآنچه گفتنی است، خطاب به زوموروس است.
شنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۵
But Revolutionary Turn
when we get back to the moment of memories,
We think about the subtext meaning:
"Revolutionary Turn".
What does it mean?
Morality, but to Politics, Turning?
Me, but instead of every You, Substituting?
and every You in/under every Me, Subsuming?
They, but to Them, Transferring?
Oh God
history was turning
What a Glorious,
Oh God
But what a Turn:
In own Home house, Subtenancy;
Millions of warm Hearts to a cool Hand, Transforming;
All with particular faces to One with no face, Shifting;
Future to Now, Changing;
Now instead of Always, Replacing;
Ear instead of Mouth, Instituting;
People to Mob, Becoming;
Reality to Imaginary state, Transforming;
Hope to usual Task,
Task to common Game,
Game to any Action,
Action to occasional repetitively Escape,
Escape to every day bloody Behavior, Turning.
Oh yes,
History was turning, along our Revolutionary Turn.
But I'm sure
It is the Turn we made,
we, just we,
And nobody is responsible,
for this Pax Kiss to Destiny
for this windmill-Turn
for this no heavenly
for this virtual Blessed Sacrament
but ourselves, including prior children who never achieved adult age,
but always were advanced adulthood dramatic reverent dreamers, are